سلام
يکي نکته حبل المتيني جالب ديدم ، حيفم اومد نگم :
منبع :http://bulk.persianblog.ir/
سخناني در موردِ کارِ تشکيلاتي!
اينها که مينويسم سخنانِ شهيد بزرگوار دکتر بهشتي
است. به نظرم منشورِ خوبي براي کارِ فرهنگي و حتا سياسي است. سعي کردهام
الگوي رفتاريام هماينها باشد!
براي خودم و دوستانام و حتا دشمنانام? خواندنِ اين نوشته و عمل به بندهاياش را توصيه ميکنم!
آهاي
آنها که ادعاي کارِ انقلابي داريد! آهاي آنها که توهمِ کارِ تشکيلاتي
گرفتهتان! آهاي آنها که بيخود و بيجهت به خاطرِ اينکه دولت در
دستتان است? پاچهي همهي دور و بريهايتان را گرفتهايد و شورَش را
داريد درميآوريد! از حرفهاي رهبر که برايتان گفتيم? اثر نکرد! بگذاريد
اين آخرين اتمامِ حجتمان باشد! بخوانيد!
برادرها و خواهرهايي که بارِ سنگينِ مسؤوليتها را بر دوش داريد و چشمها در انتظارِ نتايجِ تلاشهاي به هم پيوسته شماست، خوش آمديد!
شماها
در اقليت هستيد و ديگر نميخواهيم تعارف بکنيم که اقليت هستيم. حالا شما
اقليتِ مؤمن ميخواهيد چه کار کنيد؟ ميخواهيد بر ستونِ قدرتِ دولت تکيه
کنيد و بگوييد بله، امروز ديگر دولت، دولتِ ماست؟ ميخواهيد بر ستونِ
قدرتِ دولتِ پيروزِ انقلاب تکيه کنيد و کارهايتان را پيش ببريد؟
تا حدي اين کار را بکنيد ولي زياد، نه! اگر زيادي تکيه کرديد، اثرِ معکوس دارد.
پس بر چه ميخواهيد تکيه کنيد؟ نظر ماها اين است که شما يک اقليتي باشيد که تکيه کنيد بر:
اول- ايمانِ هر چه قويتر به آرمانتان و به کارتان؛
نگذاريد اين ايمان در شماها خداي ناکرده پژمرده و ضعيف بشود. اين ايمان بايد روز به روز تقويت گردد.
دوم- برنامههاي عملي، که در آن تفوق و برتري کارکردِ ساختارِ اسلامي و نيروهاي مؤمن به چشم بخورد؛
بايد
به گونهاي باشد که خواهرِ مسلمان و برادرِ مسلمانِ ما که از يک
همسنوسال و همکلاسي و همرتبهي غيرمسلماناناش در مقامِ عملِ ديني،
صالحتر است، در مقامِ عملِ اجتماعي نيز سودمندتر باشد. اگر در عمل? شما
به حالِ مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود. اين بيانِ قرآن است.
فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمکث في الارض (رعد/آيه ??)
سودمنديِ
بيشترِ شما باعثِ پيروزيِ شماست. به هماين جهت در خودسازيِ فردي و جمعيِ
انجمنهايتان بايد طوري برنامهريزي کنيد که در صحنهي خدمت به مردم
بدرخشيد؛ درخشش در خدمت به مردم، نه براي تعريف مردم بلکه براي خدا.
سوم- ارتباطتان را قوي کنيد؛
وقتي
يک عده در اقليت هستند، اينها بايد بکوشند تا به کمک ارتباطاتِ گسترده?
يک جمعِ بزرگتر شوند. وقتي که همه يکجا جمع هستيد، احساسِ دلگرمي و
قدرتِ بيشتر ميکنيد.
چهارم- جذب عناصر جديد؛
گاهي
دافعه خيلي قوي است اما جاذبه چندان قوي نيست. ولي مسلمان هم دافعه دارد و
هم جاذبه. شما بايد جاذبهتان زياد باشد. بايد کلامتان و رفتارتان چونآن
باشد که اطرافيانتان را يکي يکي جذب کنيد. اصلن بايد برنامه داشته باشيد
براي جذبِ آنها. مبادا فکر کنيد که اينهايي که با ما مخالف هستند ديگر
کارشان خراب است و درست شدني نيست. خير، انسان تغيير ميکند. آدم عوض
ميشود. خيليها آدمهاي خوبي هستند، ميلغزند و بد ميشوند. خيليها
آدمهاي بدي هستند و در اثر ارشاد و معاشرت، خوب ميشوند. تعاليمِ اسلام
يادتان نرود. اسلام ميگويد تا آخرين لحظاتِ حيات درِ توبه باز است.
پنجام- پنجامين مسأله، مسألهي انضباط است؛
هر کارِ دستهجمعي که انجام ميدهيد بايد همراه باشد با انضباطِ تشکيلاتي.
بچه
مسلمانها به انضباط مقدارِ کمي بها ميدهند. بايد يک مقدار به انضباط
بيشتر بها بدهيم، اما نظمِ فرعوني نه؛ زيرا نظم گاهي فرعوني و طاغوتي
است. نظم ما بايد الهي، سازنده و نوراني باشد، بحمدالله حالا دارد شروع
ميشود که کليهي انجمنهاي اسلامي در همهي سازمانها با همديگر پيوند
داشته باشند و مربوط بشوند، يک نيروي بزرگ تشکيل بدهند.
ششم- شناسايي و کشفِ استعدادها؛
کشفِ
عناصرِ مدير و به دردخور که بتواند پستهاي کليديِ مؤثر را با لياقت اداره
کنند. گاهي ما يک فردِ متدين و خوبي را ميگذاريم رأسِ کاري ولي چون
توانايياش ضعيف است، اثرِ بدي ميگذارد، ميگويند آدمِ کمتواني است،
مديريتاش ضعيف است، اين نتيجهي مطلوبي نميدهد. شما بايد مديرهاي مؤمن و
متعهدِ ده سالِ آينده را هم کشف کنيد و هم بسازيد.
هفتم- معلوماتتان را ببريد بالا در کنارِ مطالعاتِ اسلامي؛
مطالعاتتان
بايد اسلامي باشد، فني هم بايد باشد. هر کدام از شما وظيفهي شرعيتان هست
که در هفته يک مقدار روي رشتهي خاصِ خودتان مطالعهي فني بکنيد. وظيفه
ي دينيِ شما هست به طوري که کارداني و کاراييِ فني شما رو به افزايش?
پيگير و مستمر باشد.
هشتم- شيوههاي صحيحِ برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد؛
گاهي
برادرها و خواهرها با جريانهاي مخالف ميخواهند برخوردِ کوبنده داشته
باشند اما طرز ِ برخوردِ آنها طوري است که در جامعه اينها محکوم
ميشوند، شيوههاي برخورد بايد صحيح باشد بايد درباره اين شيوههاي برخورد
بنشينند و تبادلِ نظر بکنيد به طوري که با شيوههاي غلط برخورد نکنيد.
نهم- انتقاد از خويشتن؛
آيا هيچوقت دور هم جمع ميشويد و بگوييد اين يک هفته نقايص و عيب کارم اين بود، اين کار را ميکنيد يا خير؟
خوب،
شروع کنيد! هيچ اشکالي ندارد، "المؤمن مرآت المومن" يعني چه؟ همين؟ فقط
ميگوييم برادر و خواهرِ مسلمان بايد آينه يکديگر باشند آينه يکي از
کارهايش اين است که عيبهاي آدم را ميگويد. بنابراين هر هفتهاي، دو
هفتهاي، يک ساعت دور هم بنشينيم با روي باز و گشادهرويي هر کسي اول
عيبهاي خودش را بگويد بعد آنهايي که جا ميماند ديگران بگويند بعد هم عيب
جمعمان را بگوييم.
دهم- اميد کامل به آينده؛
هيچ
مسلماني حقِ يأس و نااميدي ندارد. آدمهايي که ايمان به خدا ندارند
آنهايي هستند که از گشايشآفرينيِ خدا در تنگناها مأيوس ميشوند.
انسانهاي مؤمن هميشه بايد اميدوار باشند. آنقدر قرآن و اسلام به ما
تعليم ميدهد که نه با يک غوره سرديتان بشود و نه با يک مويز گرميتان.
اميدوارم با چوناين اميدي و با چونآن ايماني و چوناين و چونآن عملِ
صالحي که پايههاي ادارهي قاطعِ نظامِ اسلامي را بر فرازِ اسلام محکمتر
کنيد.
سخنانِ دکتر بهشتي در جمعِ نمايندهگانِ انجمنهاي اسلاميِ سازمانِ بهزيستيِ کشور/ ????
* پي نوشت:
جز زيانکاران از مکرِ خدا? دل آسوده ندارند. سوره 7- آيه 99
.
.
.
يا علي مددي!