سفارش تبلیغ
صبا ویژن
... حبل المتین ...
چهارشنبه 88 فروردین 19 :: 11:35 عصر ::  نویسنده : محمدحسن


بعد از شنیدن خبر شهادت سید مرتضی خواستم خودم این خبر را به بچه‌ها بدهم، به همین علت ظهر در راه بازگشت از مدرسه به آنها گفتم: « پدر هست، همیشه هست، فقط ما توانائی دیدنش را نداریم و این می‌تواند زیاد مهم نباشد». انسان حقیقی در فناست که حیات می‌یابد، و به دیگران نیز حیات می‌بخشد،‌ و چنین مقدر است که در قید حیات ظاهر جز برای تنی چند از اهل دل ناشناس بماند، تنهایی و غربت او نیز تا واپسین روز مؤید همین معنا بود.

ویژه نامه شهید آوینی

در روز تشییع جنازه از دیدن آن خیل دلسوختگان بر خود لرزیدم. چگونه او در تنهایی خود این همه عاشق داشت؟ بسیار گفتند و شنیدیم که او لیاقت شهادت داشت. شهادت حقش بود. باب شهادت به روی شایستگان باز است. چگونه باور کنم؟

این روزگار که روزگار شهادت نیست. او همواره در پی جاودانگی بود. از مرگ نمی‌هراسید و باور داشت که این تن نه جای پروراندن کرم است، پیله‌ای است تا که پروانه آن را بشکافد و آن همه بر گرد شمع ولایت طواف کند، تا خود شمع صفت شود و در مدح عشق، کربلا، ندای هل من ناصر ینصرنی، را ندای حق‌طلبی تمام اعصار را لبیک گوید،‌ او کربلا را در فکه یافت و از همان جا نیز به یاران امام حسین (ع) پیوست.(کتاب راز خون به روایت همسر شهید)




موضوع مطلب : ویژه نامه, شهید, آوینی, 20 فروردین

درباره وبلاگ

نویسندگان
حسین (91)
صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 73
بازدید دیروز: 257
کل بازدیدها: 1686615



>