سفارش تبلیغ
صبا ویژن
... حبل المتین ...
دوشنبه 86 بهمن 22 :: 12:2 صبح ::  نویسنده : حسین

 

هر باری که توفیق پیدا می کردم به امامزاده صالح برم ،می دیدم بعضی مردم رو که دارن از مغازه های اطراف نمک می خرن و برای امامزاده می برن و این سوال برام باقی مونده بود که چرا نمک ؟

 

امروز که به زیارت امامزاده رفتم ، شروع کردم به پرس و جو تا اینکه یکی از خادما جوابمو داد و گفت :

امامزاده صالح چون در قسمت شمالی و سردسیر تهران واقع شده محوطه اطرافش در سرما یخ می زده و نیاز

بوده سطح وسیعی رو نمک بریزن مردم هم در فصل سرما برای کمک نمک نذر می کردن و می بردن امامزاده ...

امام حالا یه رسم شده و در گرما و سرما و تمام سال بعضی از مردم نمک می خرن و میارن امامزاده.

 

بگذریم مهم نیست اما بهونه ای شد یه یادی از فرزند صالح امام موسی کاظم (ع) بکنیم . 

 

السلام علیک یا صالح ابن موسی الکاظم

 




موضوع مطلب :
جمعه 86 بهمن 19 :: 1:40 عصر ::  نویسنده : حسین

  

 این همون حاج آقای معروفه !

حجت الاسلام علیرضا پناهیان


اون زمانا تو جنگ بوده و قبل از عملیات ها حسابی منبر می رفته و به رزمنده ها روحیه می داده و گاهی هم در پشت جبهه برای رفتن به اونجا ... ولی شاید هیچ کسی فکر نمی کرد علیرضا این قدر مشهور بشه ... اون با زبان خاص و ادبیات منحصر به فردش در صحبت با جوون ها تونسته طرفدارانه زیادی رو جمع کنه و جزو سخنرانان مشهور مذهبی بشه .
خوبه تمام کسانی که اهل موعظه هستن ، موقع عمل هم خودشون رو نشون بدن و این باعث خوشحالیه که حاج آقا پناهیان در جنگ و مناطق حساس حضور داشتن.
برای ایشان از خداوند طلب توفیق روز افزون می کنیم.




موضوع مطلب :
چهارشنبه 86 بهمن 17 :: 11:56 عصر ::  نویسنده : حسین

 

آخرین روزها بود که حاجی ها از مکه میومدن ، ما هم یه حاجی داشتیم و رفتیم به فرودگاه مهر آباد.

اونجا خیلی دقت کردم که چه حالی دارن و از اونجا چه جور برگشتن !

فکر میکنید اکثر حاجیا چه مشخصه ای داشتن ؟

هر کی دو ، سه تا ساک سنگین داشت و مشکل حمل ساک ها بود.

اونجا به این فکر افتادم کاش میشد ما ایرانی ها دلامونو به اندازه همین ساکها پر از عشق به خدا می کردیم و یه کم کمتر دنبال خرید و سوغات می رفتیم تا اون موقع اگر هر چه قدر هم دسته پر بودیم یه فوضولی مثل این حسین کاری به کارمون نداشت.

لحظات آخر که همه در حال رفتن بودن ، کارگرا داشتن چرخهایی که حاجیا ساکاشونو باش جابجا کرده بودنو برمی گردوندن و این عکسو گرفتم و خود گویای ماجراست. 

 




موضوع مطلب : کاروان, ساک, سوغات, مکه
دوشنبه 86 بهمن 15 :: 1:46 عصر ::  نویسنده : حسین

 

فکر می کنید اینا چیه روی این ماشین ؟

 

 

اگر فکر می کنید شن و ماسه سبز شده  اشتباه فکر کرده اید!
این جدیدترین شیوه مدیریت شهری و یک مدیریت بومی برای مواقع برفیه ! به خارجی ها هم بگم بی خودی اصرار نکنند که این دانش رو در اختیار اونا قرار بدیم...
اما این شیوه چیست و به چه ابزاری نیاز دارد؟
ابزار : چند کارگر افغانی و یک ماشین حمل مصالح و چند تا بیل
روش : بیل می دیم دست کارگرا و می گیم پشت ماشین سوار شین و بدون توجه به اطراف شن و ماسه را بریزید.
حالا ما افتخار می کنیم که بدون خرابی آسفالت یا خرابی شیشه ماشین ها و یا پنچر شدن ماشین ها کاری کردیم که مشابه خارجی نداره و تمام معابرمون هم بازه و تازه کلی صرفه جویی اقتصادی به دنبال داشته!

 




موضوع مطلب :
چهارشنبه 86 بهمن 10 :: 5:42 عصر ::  نویسنده : حسین

 

 

  

هر کسی برای جلوگیری از پارک وسایل نقلیه جلوی درب منزلش متوسل به یه راهی میشه مثل اینکه چهار چرخ پنچر و . . .


اما امروز تو سعادت آباد چیز جالبی دیدم ، نوشته بود که خطر سقوط مصالح و قندیل یخ پارک نکنید. با کلاس نیست ؟ به جای خشونت و بد اخلاقی یه دروغ کوچولو !


بالاشهری ها هم با اون ماشینای خوشگلشون حتما می ترسن که این روش جواب داده اما بگم پایین شهر همون خشونته جواب میده .


  




موضوع مطلب :
<   1   2   3   >   
درباره وبلاگ

نویسندگان
حسین (91)
صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 78
بازدید دیروز: 130
کل بازدیدها: 1690890



>