مجید مجیدی کارگردان عزیز و برتر جشنواره فجر، در اقدامی قابل تقدیر در جمع اعضای انجمن روزنامه نگاران

مسلمان لب به اعتراض به سروش گشوده و  انزجار خودش رو از سخنان سروش به اصطلاح روشنفکر اعلام

کرد...

مجیدی که با فیلم آواز گنجشک هاش در جشنواره حضور داشت در این مراسم گفت :

امروز که از زبان خودی، ناپسندترین نسبت ها به پیامبر اسلام(ص) و کتاب هدایتش قرآن داه می شود،سکوت

همه جا را فرا می گیرد و  جز یکی دو صدای کم جان ، هیچ کس فریاد نمی زند که چرا  دوباره پس از قرن ها

به پیامبر نسبت شاعری می دهند قرآنش را احساسات شاعرانه و خطا پذیر می خوانند.  اگر روزگاری کودکان

و  دیوانگان سنگش می زدند  و دندان و پیشانی مبارکش را می شکستند و در برابر  اندیشمندان دور از خدا ،

شاعر و نادانش می خواندند، در جهالت نوین نیز مانند جاهلیت اولی داستان تکرار می شود. نابخردان و کودک

صفتان با هجو و کاریکاتور با او به ستیز بر می خیزند و اندیشه ورزان دنیا طلب ، شاعر و نادانش  می خوانند و

چون جهالت پیشین قرآن را اساطیرالاولین می دانند.

از موضع یک مسلمان ، یک هنرمند پیرو مکتب اهل بیت ،  انزجار خود را از آنچه  یک به اصطلاح روشنفکر  گفته

است اعلام می کنم و از همه آنان که در مقابل این جفای بی نظیر سکوت پیشه کرده اند گله مندم.

اگر آن روز که روشنفکران مذهبی عصمت ، علم غیب ائمه را زیر سوال بردند یا  مسلمات تاریخی چون غدیر  و

شهادت حضرت زهرا (س) را افسانه خواندند یا مانند همین قلم منحرف ،زیارت جامعه کبیره را مرامنامه شیعه

نمای برشمردند ، سکوت نمی کردیم ، امروز جسارت را به مرحله پیامبر و  قرآن نمی رساندند تا  علناً پیامبر را

فردی عامی و ناآگاه و همسنگ افراد جاهلی بدانند و قرآن را محصول بشری بخوانند.

در پاسخ به اهانت روزنامه های دانمارکی "داود شهیدی" کاریکاتوریست جوان ایرانی دو اثر را تصویر کرده بود

که امروز می خواهم اون دو تا رو در اعتراض نسبت به غربی ها و افرادی چون سروش که دنباله رو اونا هستن

قرار بدم...

لعنت خدا بر دشمنان دینش باد ( به خصوص منافقینی چون سروش جاهل ) 

معرفی یه الگو برای انتخاب

امام راحل توصیه می کردند که وکلا باید مثل مدرس باشند و مثل مدرس عمل کنند.

دوستان شهید مدرس می گفتند : " شهید مدرس در سیاست خارجی بی گذشت و در سیاست داخلی پر

گذشت بود."

تا جایی که هنگامی که به کشور عثمانی می رود به صدر اعظم عثمانی می گوید: "اگر کسی به کشور ما حمله

کرد، اول او را می کشیم ، بعد تحقیق می کنیم ببینیم علامت مسلمانی را دارد یا نه  ؟   اگر مسلمان

بود به آئین اسلامی دفنش می کنیم و الا نه ."

این جملات را به عثمانی متکبری  می گفت که چشمداشت زیادی به خاک ایران داشت و جز زبان زور نمی شناخت .

در زمستان هنگامی که مدرس از پله‌های مجلس بالا می‌رفت، یکی از نمایندگان مجلس به او برخورد و گفت: شما در

این زمستان سخت، با این پیراهن کرباسی و یقه باز گرفتار سرماخوردگی می‌شوید .  مدرس نگاهی تند به او نمود و

 گفت: کاری به یقه باز من نداشته باش. حواست جمع دروازه‌های ایران باشد که باز نماند.

مدرس می گفت : "خداوند دو چیز را به من نداده ، یکی ترس و دیگری طمع و هر کسی با مصالح ملی و

 امور مذهبی همراه باشد ، من هم با او همراهم و الا ..."

متاسفانه در روزهای اخیر حوادث مشکوکی برای ما پیش اومده از جمله :
1- ابتدا ایمیلی با علامت پارسی بلاگ برای ما اومد که از ما رمز عبور و کد کاربری رو می خواست و گفته بود که اگه اون رو نفرستیم تا 7 روز دیگه وبلاگ رو از ما میگیرن ... این مطلب رو با پشتیبانی پارسی بلاگ در میون گذاشتیم و علت رو جویا شدیم که اونها گفتن ما نفرستادیم و اون پیام هشدار رو برای کاربرا تو پارسی بلاگ گذاشتن ...
2- سپس تهدید به حک شدیم.
3- به طرز مشکوکی مادِربرد محمد حسن سوخت و حالا ارتباطش قطع شده ...
علی هم که مثل همیشه گرفتاره ، من هم با اون وقت محدودم موندم تنهای تنها. . .
اینکه علت این تهدیدها چیه رو نمی دونم اما گمانه زنی می تونیم کنیم که اینها تصادفی نبوده و چند احتمال رو کارشناس ها مطرح کردن که :
1- پای سازمان سیاه در میونه (از وقتی از امریکا هر روز به بازدیدکننده ها اضافه شد این اتفاق ها افتاد) !
2- پای موساد یا سازمانهای جاسوسی انگلیس در میون باشه !
3- می تونه کار بن لادن و وهابی ها باشه که خیلی علیه اونا نوشتیم !
4- پای گروه های سیاسی داخلی که از مطالب ما ناراحت شدن در میون باشه !
5- می تونه هم تنها اذیت یه نفر از دوستان یا شما پارسی بلاگی ها باشه !
به هر حال حبل المتین اعلام میکنه که هدف مهمی رو برای خودش داشته و حاضر نیست با این تهدیدها از اون دست برداره . . .

تهدید ، بیانیه و تحریم نمی تونه کارساز باشه و ما راهمون رو ادامه می دیم ...

پس بازم منتظر ما باشید...

ای پیامبر رحمت ،‏ای بهترین خلق خدا ما شرمنده ایم ... دلهای ما از مظلومیت شما و دین شکسته و چشمها

بارانی است...

داستان غمناک اهانت به پیامبر در غرب ادامه دارد ...

"ولقد کذبت رسل من قبلک فصبروا علی ما کذبوا واوذوا"

و بی تردید این دشمنی که دستان ناپاک به پیروی دلهای ناپاک آشکار کردند، تکرار همان عداوتی است که تاریخ

بشریت ، طی دورانهای مختلف حیات خود  ،  شاهد آن بوده است و این بار نیز همان طرز فکری که پیش از این ،

مخالفت ، دشمنی و حتی کشتن پیامبران الهی را جایز می شمرد و آن را توجیه می‌کرد، بار دیگر دشمنی خود را

با راه انبیا به‌ وسیله‌ی اهانت به پیامبر رحمت ، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم آشکار ساخت و این بار ،

نیات پلید خود را پشت نقاب آزادی بیان پنهان کرد . و در حقیقت، هم به "آزادی" خیانت نمود و هم به "بیان"که هر

دو آیاتی از آیات خدای رحمانند: " الرَّحم‍ن ، عَلَّمَ القرآن، خلق الانسان، علَّمه البیان"

و  آزادی بیان  شریفتر از آن است که بازیچه‌ی دست  جنایتکاران  باشد تا راه هدایت را سد کنند و به خود اجازه‌ی

توهین به کسانی را دهد که بیشترین سهم را در آزاد کردن انسانهای تحت ستم داشته ‌اند.

ای کسانی که در حمایت از  منافع باطل اشغالگران غاصب ، اندیشیدن را غیر مجاز و اندیشه های پاک را مردود و

اندیشمندان را زندانی می سازید و در عوض، بیان بی خردان و یاوه گویان را آزاد می شمارید و محدوده آزادی برای

شما از آزادی توهین و فساد و ظلم زورمندان فراتر نیست ، لعنت خدا بر شما باد  و  بدانید که  باطل رفتنی و  حق

ماندنی است . . .

ای رسول خدا !

ای قبله آسمان سرایت

جان من و صد چون من فدایت 

روزی رسول خدا (ص) در میان اصحاب خود ، دو بار فرمودند : بار خدایا! بزودی برادرانم را به من برسان.

برخی از اصحاب که پیرامون آن حضرت بودند ، عرض کردند : آیا ما برادران شما نیستیم ، ای رسول خدا ؟!

آن حضرت فرمودند : نه ؛ شما اصحاب من هستید ، اما برادران من ، گروهی هستند که در آخرالزمان ، به من ایمان می آورند ، در حالی که مرا نمی بینند. خداوند آنها را با نامهایشان و نام پدرانشان به من معرفی فرموده است پیش از آنکه آنان را از شکم مادرانشان خارج کند. هر آینه یکی از آنان به دین خود ایستادگی می کند ، در شرایطی سخت تر از دست کشیدن به شاخه پر خار گون در شب تاریک ، یا همانند کسی که آتش افروخته چوب شوره گز را که بسیار دیرپاست ، با دست های خود می گیرد. آنان چراغ های شب تاریک اند که خداوند آنها را از هر فتنه تیره و تاریک کننده ای نجات می بخشد.

من هم می تونم برادرتون باشم ای رسول عزیز !؟

آری. کافی است که ظهور کنی .

تو در زمانی هستی که عصر غیبت خونده شده ... اما نه آنکه غیبت و پنهانی از فرزندم مهدی باشه ، علت غیبت و

حجاب توایی چون حجابی به اسم گناه داری و این ویژگی عصر شماست . . .

تحمل گرفتن آتشی داغ رو تو دستت داری ؟ تحمل گناه نکردن ، مبارزه با نفس و ... رو داری.

پس ظهور کن . .

 ما منتظر توایم .